ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 27 ساله )

با سلام .شوهرم سه ماه است از من بریده و هیچگونه ارتباطی با من ندارد
کاملا جدا شده از من چه به صورت عاطفی فیزیکی احساسی کلامی حتی نگاه هم به من نمیکند و هیچگونه اجازه نمیدهد به او نزدیک شوم در پاسخ قبلتان راهکارهایی ارائه فرمودید اما او حتی وقتی من در سالن هستم از اتاقش بیرون هم نمی آید که با من واجه نشود و حتی به من گفته در منزل اگر کاری داشتی پیامک بده و با من حرف نزن که من جوابت را نمیدهم به هیچوجه هیچچچچ نوع ارتباطی نداریم به شدت در بحران به سر میبریم نمیدانم چه کار کنم واقعا عاجز مانده ام و از همه ی اشتباهات و پرخاشگری ها و سماجت هایم در گذشته پشیمانم ولی اطرافیان که به او گفته اند گفته دیگر دیر شده و فایده ای ندارد،من دارم صبوری میکنم و توکل کرده ام به خدا که او از این تنهایی که خود را در آن محبوس کرده بالاخره بیرون بیاید و حالش بهتر شود اما نمیدانم دیگر به جز صبر چه کاری باید انجام دهم.
با تشکر فراوان از پاسخگوییتان و التماس دعای فراوان در این شبها.


مشاور (علی محمد صالحی)

سلام . وقتت بخیر.
مسلّما مسئله و درگیری های شما تنها به سه ماه قبل بر نمیگرده و ظاهرا از خیلی قبل از اون، شما با هم مسئله داشتید و بالاخره سه ماه پیش، شوهرت یک طرفه اینطوری از تو جدا شده و ارتباطش رو قطع کرده. البته خودت دلیل این قضیه رو اینطور گفتی که «دلیلش هم این است که من بداخلاق و پرخاشگرم و شبیه مادرم رک و تیز هستم»، خوبه که تو سهم خودت و مسئولیتت رو نسبت به مسائل گذشته پذیرفتی و بقول خودت الان هم عوض شدی، اما یک نکته یادت نره، درسته تو بتعبیر خودت، بداخلاق و پرخاشگر و رک بودی، و این ویژگیها مشکلاتی رو برات بوجود آورده، ولی اینطور نیست که صد در صدِ تقصیرها به گردن تو باشه، من نمیدونم، شاید سهم تو بیشتر بوده، ولی اینطور نبوده که شوهرت هم صد در صد، بی تقصیر باشه و هیچ نقشی نداشته. منظورم اینه که دوباره از اونطرف بوم پائین نیفتی، و به قول یه بنده خدای محترم کم پیدایی!! افراط و زیاده روی تو هر چیزی نشونه اختلاله، یعنی قبلا پرخاشگری میکردی الان برعکس، بیش از حد منفعل بشی و حتی تقصیر کارها و خطاهایی هم که نکردی برعهده بگیری. البته خوبه که بتونی خودتو تغییر بدی و ویژگیهایی مثل بد اخلاقی و پرخاشگری رو کنترل کنی و خوش اخلاق بشی. در هر حال نکته ای که هست اینه که وقتی مردها قهر میکنن یا بقول معروف تو غار تنهاییشون فرو میرن، زنها میخوان هر طوری که هست و هر چه زودتر، شوهر رو از توی غار خودش بیرون بکشن و روابط اونها مثل سابق عادی بشه، چون زنها نیاز زیادی به ارتباط کلامی دارن و اینکه با شوهرشون رابطه صمیمی داشته باشن، و اینکه شوهر به اونها توجه کنه. و در واقع یکی از نقطه ضعفهای زنها همینه که بی توجهی و قطع ارتباط با اونها، بدترین تنبیه و شکنجه برای اونهاست. و اتفاقا شوهرت هم روی همین مسئله دست گذاشته و تونسته تو رو اینطور تسلیم کنه، و با وجودی که گفتی پرخاشگر و بداخلاق بودی، ولی الان مطیع و آروم شدی و حتی همه تقصیرها رو هم پذیرفتی. در هر صورت، باید بدونی که در حال حاضر گفت­ وگو یا نزدیک شدن به او یا ابراز احساس­های صمیمانه و عاشقانه با او بی فایده است. من میدونم تمایل زیادی برای صحبت کردن با او داری و میخوای باور کنه که تو عوض شدی و آدم سابق نیستی، ولی باید توجه کنی در این شرایط هر چی بیشتر اصرار برای صحبت کردن بکنی ممکنه موجب سردی و خاموشی بیشتر اون بشی. چون زنها به اشتباه فکر میکنن که مردها هم مثل خودشون نیاز به صحبت کردن دارن بخاطر همین برای صحبت کردن شوهرشون اصرار میکنن، در حالیکه جنس مردها با زنها متفاوته و نیازهاشون هم فرق میکنه. نکته بعد اینکه فکر نکن با وجود این سردیها و قطع ارتباط شوهرت با تو، اون دیگه تو رو دوست نداره، در عین حالی که ممکنه شوهرت از تو ناراحت و دلگیر باشه، بازم ممکنه اون تو رو خیلی دوست داشته باشه، حتی اگه در ظاهر خلاف اینو نشون بده یا ابراز کنه. خلاصه اینکه بذار شوهرت فعلا تو غار تنهاییش باشه و با خودش خلوت کنه و اصراری برای ارتباط نداشته باش، وقتی مردها مدتی تو غار تنهاییشون بودن، شروع به تغییر و تحول میکنن، و بعد از مدتی تنهایی، احساس میکنن که به عشق و صمیمیت نیاز دارن و خودبخود انگیزه بیشتری برای ارتباط پیدا میکنن. به تعبیر دیگه در چرخش مدار صمیمیت مرد، زمانی پیش می­آد که مرد احساس می­کنه باید به همسرش نزدیک بشه، در این حالت، احساس و عواطفی که می­تونست موجب فاصله گرفتن مرد بشه، این بار موجب نزدیک­تر شدن او میشه. ازاین­رو پس از مدتی مرد خود به ­خود برمیگرده و به گونه ­ای عمل می­کند که گویا هیچ اتفاقی روی نداده است. این لحظه بهترین فرصت برای گفت­ وگوست. نکته دیگه اینکه وقتی محبوب همیشه در کنارت باشد و به محرومیت از وجودش گرفتار نشوی، شیرینی و لذت دوباره یافتنش را نمی­ چشی. و این فرصت میتونه باعث بشه شما بعد از به هم رسیدن دوباره قدر همو بیشتر بدونین و از در کنار هم بودن لذت بیشتری ببرید. نکته بعد اینکه این قطع ارتباط و جدایی بین تو و همسرت میتونه نقطه عطفی در زندگی مشترک شما بشه و هم شما خودتون رو تغییر بدید و هم زندگی مشترکتون رو به سمت آرامش بیشتر هدایت کنید. خلاصه اینکه اصراری نداشته باش که شوهرت بخواد با تو ارتباط داشته باشه، چون هر چه تو بیشتر اظهار عجز و ناتوانی بکنی و نشون بدی که چقدر به او نیاز داری، ممکنه نتیجه عکس داشته باشه، و او بیشتر به رفتارش ادامه بده، و بجای این کارها صبر کن تا خودش در رفتارت ببینه که تغییر کردی و از هر جهت رشد کردی و فرد پخته تر و بزرگتری شدی. موفق و محکم و خوشبخت باشی.

بیشتر بخوانید:

عوامل سرد شدن روابط عاطفی همسران را بشناسیم